کلید بهشت
22 مهر 1391 توسط بارانی
شهید حسین شاکری
عملیات بدر «حسین شاکری»به شدت زخمی شده بود و موج انفجار خیلی اذیتش می کرد.دکترها توصیه کرده بودند دائماً باید بخندی و از محیط های غمگین دور باشی .با همه شوخی می کرد.یک روز دیدم یک چیز قلمبه ای را زده زیر پیراهنش.گفتم:حسین چی زیر پیراهنت قایم کردی؟
-هیچی.
یکی دونفر از بچه ها دورمون رو گرفتند.فکر می کردیم خوراکی ،چیزی،کش رفته !
- حسین چی کش رفتی،یالّا رو کن
- تکیه کلامش بود ،گفت:هیچی،جون آلفرد کلید بهشته!
- وقتی از زیر پیراهنش در آورد دیدیم،کتاب مفاتیح الجنانه.
*********************************************
پی نوشت:
سیره ی شهدای دفاع مقدس 15،نشاط و شوخ طبعی ،ص101