منتظر عدالت گستر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ضحاک سالها زیست اما با پشیمانی و حسرت.

22 آذر 1391 توسط بارانی

ضـحـاک بـن عـبـداللّه مـشـرقى در واقعه عاشورا شرکت کرد اما کشته نشد. او بسیارى ازقضایا را از نزدیک دیده و نقل کرده است و جز راویان و تاریخ نگاران واقعه‌ی عاشورا به شمار می‌رود. ضـحـاک مـى گـویـد: من و مالک بن نضر ارحبى در روز تاسوعا به خدمت امام حـسـیـن (ع) رسیدیم. بعد از سلام و احوالپرسى امام (ع) از علت حضور ما جویا شد٬ گفتیم :. آمـدیـم تـا خـدمت شما سلامى عرض کرده باشیم و از خداوند موفقیت شما را بخواهیم و تجدید عهدى هم شده باشد و اوضاع مردم را به اطلاع برسانیم که همه تصمیم به جنگ با شما گرفته اند، این شما و این مردم، اکنون هر تصمیمى که دارید بگیرید. امام (ع) در پاسخ فرمود:حسبی اللّه ونعم الوکیل. (خدا برای من کافی است) بعد که آماده‌ی خداحافظى شدیم , حضرت فرمود: چرا اینجا نمی‌مانید که مرا یارى کنید؟ مالک گفت : من٬ هم قرض دارم و هم زن و بچه و با این بهانه , امام (ع)را تنها گذاشت و رفت.

من گفتم : من نیزقرض دارم و زن و بچه اما حاضرم در رکـاب شـمـا بجنگم البته مادامى که شما سربازانى داشته باشید و جنگیدن من براى شما مفید بـاشد و خطرى را از شما دفع کنم و اما هنگامى که یاران خود را از دست دادید و بودن من براى شما فایده‌اى نداشته باشد, مرا آزاد بگذارید تا صحنه نبرد را ترک کنم! حضرت هم تقاضاى مرا پذیرفت . صبح عاشورا نبرد آغاز شد. ضحاک بن عبداللّه اسب خـود را در وسـط خیمه ها بسته بود و پیاده جنگ مى کرد که دو نفر را کشت و دست یک نفر دیگر را قطع کرد. آن روز حضرت چندین بار فرمود: دستت شل مباد! خداوند متعال از اهل بیت پیامبر(ص ) جزاى خیر به تو عنایت کند. اکثر یاران امام حسین (ع) کشته شدند. غیر از سوید بن عمرو و بشیر بـن عمر کسى باقى نماند. دشمن به حضرت و اهل بیتش تسلط پیدا کرده بود. ضحاک بن عبداللّه به خدمت حضرت رسید و عرض کرد:. یابن رسول اللّه (ص)! مى‌دانى که بین من و شما شرطى بود که من از شما دفاع کنم مادام که یـارانـى داشته باشى و اگر بى یاور شدى و ماندن من براى شما فایده‌اى نداشته باشد٬ در رفتن از میدان جنگ آزاد باشم. امام (ع) فرمود: درسـت مـى‌گـویـى اما چگونه مى‌توانى خود را از اینجا نجات بدهى , اگر می‌توانى برو که از طرف من آزاد هستى. ضـحـاک بن عبداللّه به طرف اسبش رفت. می‌گـویـد: سوار بر اسب شدم و حرکت کردم. لشکریان دشمن به من راه دادند تا از صف آنان بـیرون آمدم اما پانزده نفر مرا تعقیب کردند تا در قریه شفیه, نزدیک فرات , مرا یافتند. دو نفر از آنها (کثیر بن عبداللّه و ایوب بن مشرح) مرا شناختند و گفتند این شخص پسر عموى ماست، لذا خداوند مرا از دست آنان نجات داد.

ضحاک سالها زیست اما با پشیمانی و حسرت.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: مذهبی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

منتظر عدالت گستر

بشنو از نی چون حکایت می کند/ از جدائی ها شکایت می کند / کز نیستان تا مرا ببریده اند/ از نفیرم مرد و زن نالیده اند / سینه خواهم شرحه شرحه از فراق/ تا بگویم شرح درد اشتیاق/ هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش / من به هر جمعیتی نالان شدم / جفت بدحالان و خوش حالان شدم / هر کسی از ظن خود شد یار من / دردرون من نجست اسرار من / سر من از ناله من دور نیست / لیک چشم و گوش را آن نور نیست/ با لب دمساز خود گر جفتمی / همچو نی من گفتنی ها گفتمی / بشنوید ای دوستان این داستان / خود، حقیقت نقد حال ماست آن...

موضوعات

  • همه
  • حرف دل
  • دانستنی ها
  • زمین شناسی
  • مناجات
  • خبر
  • آشپزی
  • پزشکی
  • حکمت های نهج البلاغه
  • مذهبی
  • حکایت
  • حدیث
  • یادگاران
  • حرف دل
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • سخنان امام
  • تقویم تاریخ
  • درکوچه های ظهور
  • اخلاقی - تربیتی
  • یاد استاد
  • معرفی زنان نمونه
  • بر بال نماز
  • معراج خاکیان
  • نردبان آسمان
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خبرنامه

اوقات شرعي

منتظر عدالت گستر

قالب وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً آمین یا رب العالمین

*******<-BlogTitle->*******
<-BlogDescription-> صفحه نخست ایمیل مدیر
<-BlogTitle->
<-PostTitle->

<-PostContent->
ادامه مطلب
نوشته شده توسط <-PostAuthor-> در <-PostDate->
لینک مطلب


  • منوی سایت
  • صفحه نخست
  • پست الکترونیکی
  • آرشیو
  • اضافه به علاقه مندی ها
  • این سایت را صفحه اصلی خود کنید
  • درباره وبلاگ
  • <-BlogAbout->
  • لینکستان
  • قینرجه و انتظــــــار

    قینرجه آنایوردوم
  • لینکدونی
  • <-LinkTitle->
    آرشیو پیوندهای روزانه
  • پیوندها
  • <-LinkTitle->
  • نوشته پیشین
  • <-ArchiveTitle->
  • آرشیو موضوعی
  • <-CategoryName->
  • نویسنده
  • <-AuthorName->
  • لوگوی سایت

  • ">" dir="ltr" size="20">

  • جستجو
  • :جستجو در گوگل
    :جستجو در همین صفحه

  • آمارسایت
  • »افراد آنلاین:
    »تعداد بازدیدها:
    »کاربر: Admin

  • کدهای شما

  • <-BlogCustomHtml->
  • Design By shrshr
  • طراحی قالب با


    POWERED BY
    BLOGFA.COM

    کپی برداری از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز میباشد .

    All Rights Reserved 2005-2006 © by <-BlogId->.blogfa.com

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس