جامعه
لفظ «جامعه» از لحاظ لغوي، اسم فاعل مونث از مصدر«جمع»، به معناي گرد كردن،گرد
(هم ) آوردن، فراهم كردن يا آوردن و بر هم افزودن، است و بنابراين به معناي گرد آورنده، فراهم كننده يا آورنده، بر هم افزاينده، و در بر گيرنده خواهد بود. اين واژه عرفاً به معناي « گروه » و علي الخصوص « گروهي از انسانها» به كار مي رود، خواه آن گروه از مردم كه در يك روستا يا دهكده يا شهر يا استان يا كشور (مثلاً در تركيبات « جامعه ايران » و « جامعه ايراني » ) يا قاره(في المثل در تركيبات « جامعه آفريقا» و « جامعه آفريقايي» ) زندگي مي كنند و خواه آن گروه از مردم كه داراي يك دين يا مذهب اند (مثلاً در تركيبات « جامعه مسيحيان » و « جامعه كاتوليكها ») و خواه گروهي از كه حرفه و شغل واحدي دارند (في المثل در تركيبات « جامعه معلمان » و «جامعه روحانيون ») و خواه همه انسان هايي كه بر روي زمين به سر مي برند : جامعه بشري يا جامعه بشريت . به نحو كلي، مي توان گفت كه در هر موردي كه بتوان بر گروهي از مردم « وجه جامع » و « جهت وحدتي » اعتبار كرد اطلاق لفظ « جامعه » بر آن گروه رواست، چه گروه مردان متأهل يك ده كوچك باشد و چه گروه انسانهايي كه از بدو خلقت تاكنون پديد آمده اند و از ميان رفته اند.
****************************
محمد تقي مصباح يزدي، جامعه و تاريخ، شركت چاپ ونشر بين الملل، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ چهارم، زمستان 1379، ص 21.