اندرزهای امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی
اندرزهای امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی
كتابهاى بسیاری سرشار از سخنان تابناك حضرت باقر علیه السلام است. زیرا او شكافنده دانش، در خاندان رسالت بود. ولى ما در اینجا تنها به ذكر پرتوهایى از این انوار تابناك بسنده مىكنیم باشد كه خداوند دلهاى ما را بدانها روشنایى بخشد و حقیقت جانهایمان را به ما نشان دهد و ما را به راه راست و استوار خود، رهنمون شود.
اینك با هم اندرزهاى حكیمانه امام باقر علیه السلام به یكى از اصحابش به نام «جابر بن یزید جعفى» را از نظر مىگذرانیم که در واقع توصیه های امام به همه شیعیان می باشد:
«تو را به پنج چیز سفارش مىكنم:
- اگر مورد ستم واقع شدى تو ستم مكن،
- اگر به تو خیانت شود تو خیانت مكن،
- اگر به تو دروغ گویند تو دروغ مگو،
- اگر تو را ستودند شاد مشو،
- اگر نكوهشت كردند بىتابى مكن و در باره آنچه در خصوص تو مىگویند بیندیش اگر آنچه دربارهات مىگویند در خودت دیدى بدان كه سقوط تو از چشم بیناى خداوند عزو جل در هنگامى كه براى كار درستى خشم كردى مصیبتى بزرگتر است برایت از این كه بیم دارى از چشم مردم بیفتى و اگر بر خلاف واقع گفتهاند این خود ثوابى است كه بىرنج آن را به دست آوردهاى
بدان كه تو دوست و یار ما محسوب نخواهى شد تا چنان شوى كه اگر تمام همشهریانت گرد آیند و یك زبان گویند كه تو مرد بدى هستى مایه اندوه تو نگردد و اگر همه گویند تو مرد نیكى هستى موجبات شادى تو فراهم نشود.
امّا همواره خودت را به قرآن عرضه كن كه اگر به راه قرآن مىروى و آنچه را كه او نخواسته تو نیز نمىخواهى و آنچه را كه خواسته، مىخواهى و از آنچه برحذر داشته مىترسى پس استوار باش و مژدهات باد كه هر چه درباره تو گویند، تو را زیان نرساند و اگر از قرآن جدایى پس چرا بر خود مىبالى؟! به راستى مؤمن سرسختانه مشغول جهاد با نفس است تا بر هوا و هوس نفس خویش غلبه كند.
یك بار نفس را از كژى به راستى آرد و با خواهش او براى خدا مخالف شود و بار دیگر هم نفس او را به زمین زند و پیرو خواهش او گردد و خدایش دست گیرد و از جا بلند كند و از لغزشش بگذرد و متذكر شود و از خداى بترسد توبه كند و معرفت و بنیائىاش افزون شود چرا كه ترسش از او بیشتر شده است و خداوند در این باره مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ(1) ؛ به راستى چون ایمان آورندگان را از شیطان وسوسههایى به دل رسد، هماندم خدا را به یاد آرند و بىدرنگ بصیرت یابند.»
«اى جابر روزىِ اندك را از سوى خدا براى خویشتن بسیار بدان كه از عهده شكرش باید به درآیى و طاعت افزون خود را براى خود اندك انگار تا بدین وسیله نفس را خوار دارى و خود را سزاوار گذشت گردانى.
شرّ موجود را از خود به وسیله دانش حاضر دفع كن و علم حاضر خود را با عمل خالصانه به كار بند و در عمل خالص از غفلت بزرگ به نیك بیدارى و هشیار بودن كنارهگیر و نیك بیدارى را با ترس صحیح از خداوند تحصیل كن و از آرایشهاى نهانى به زندگى موجود دنیوى بر حذر باش و زیادهرویهاى هوا به رهنمایى عقل محدود كن و هنگام غلبه هوا از علم راهنمایى و مدد جو و اعمال خالصانهات را براى روز قیامت ذخیره نگهدار و با انتخاب قناعت از زیاد حرص ورزیدن خوددارى نما .
و با كوتاه كردن آرزو، شیرینى زهد را به سوى خدا جلب كن و طنابهاى آز را به سردى یأس و ناامیدى ببر .
و با خودشناسى راه خودبینى را ببند و با تفویض صحیح امور به خداوند، به آسودگى برس و با فزون یاد كردن خداوند در خلوتها به رقّت قلب دست یاب و با دوام اندوه، دل را نورانى كن و با ترس راست و صادقانه، خود را از ابلیس حفظ كن.
مبادا به امیدوارى دروغین دل خوش كنى كه این تو را در هراسى راست خواهد انداخت.
و مبادا در كارها امروز و فردا كنى كه این دریایى است كه نابودشوندگان در آن غرق خواهند شد.
و مبادا غفلت كنى كه این مایه سنگدلى و از آنچه در آن عذر و بهانهاى برایت نباشد بپرهیز كه پشیمانها به دین پناه مىآورند و به پشیمانى بسیار و استغفار فراوان از گناهان گذشتهات باز گرد و با دعاى خالصانه و راز و نیازهاى شبانه از رحمت و گذشت الهى برخوردار شو، و با بسیارى شكر، نعمتهاى بیشترى به سوى خود جلب كن، و با كشتن آز و طمع در پى بقاى عزت و سرفرازى باش و این آز را با عزّت ناامیدى از میان بر و این عزّت ناامیدى را با بلند همتى به دست آر و كوتاه كردن آرزو را از دنیا توشه بردار.
و از هر فرصتى براى رسیدن به مقصود خویش سود جو و مبادا به چیزى كه بدان اطمینان ندارى، اعتماد كنى.
بدان كه هیچ دانشى چون سلامت جویى نیست و هیچ سلامتى همچون سلامت دل نیست و هیچ خردى همچون مخالفت با هوا نیست و هیچ فقرى همچون فقر قلب نیست.
هیچ ثروتى همانند بىنیازى دل و هیچ شناختى همچون خودشناسى نیست و هیچ نعمتى مانند عافیت و هیچ عافیتى مثل یار شدن توفیق نیست و هیچ شرفى همسنگ بلند همتى نیست و هیچ زهدى همگون با كوته آرزویى نیست و هیچ عدالتى همانند انصاف و هیچ ستمى همچون موافقت با هوا و هوس و هیچ اطاعتى به مانند انجام فرایض نیست و هیچ مصیبتى همچون بىخردى و هیچ گناهى همانند كوچك شمردن گناهت و خشنودى از حالتى كه در آن هستی، نیست و هیچ فضیلتى همچون جهاد و هیچ جهادى همانند جهاد با هوا و هوس و هیچ نیرویى همچون نیروى جلوگیری از خشم نیست و هیچ ذلّتى همچون ذلّت آز نیست و مبادا با وجود فرصت، بهرهورى را از دست دهى كه این عرصهاى است كه به اهل خود زیان مىرساند.
و نیز آن حضرت فرمود: “سخن پاك را از هر كس كه مىگوید، فراگیرید اگر چه خود بدان عمل نمىكند، زیرا خداوند مىفرماید: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللهُ (2)؛ بندگانى كه سخنان را مىشنوند و از بهترین آن پیروى مىكنند. آنانند كسانى كه خدا هدایتشان كرده است.»
«واى بر تو اى فریب خورده چرا نمىستایى كسى را كه به او چیزى فانى مىدهى و او به تو چیزى باقى مىبخشد. یك درهم فانى را به ده درهم، ده تا هفتصد درهم باقى بگیرد یعنى چندین برابر .
واى بر تو به راستى تو یكى از دزدان گناهان هستى هر آنگاه كه بر تو شهوتى یا ارتكاب گناهى رخ دهد و تو شتابان به سوى آن روى و به جهل خویش در انجام آن بكوشى گویى كه در برابر چشم خدا نیستى و یا خداوند در كمین تو ننشسته است.
اى جوینده بهشت! چقدر خواب تو دراز و مركبت كُند و همتت سُست است.
پس واى خدایا از این طالب و مطلوب! واى گریزنده از دوزخ! چه شتابان به سوى آتش روانهاى و چه زود خود را در آن فرو مىافكنى!!»(3)
پینوشتها:
1- سوره اعراف، آیه 201.
2- سوره زمر، آیه 18.
3- فى رحاب ائمّة اهل البیت - سیرة الباقر، ص22 - 21.
منبع:
برگرفته از کتاب زندگانی امام محمدباقر علیه السلام ، تالیف آیت الله سید محمد تقی مدرسی .