اصلاحگر عصرها ونسلها:
«ولکل وجهه هومولّیها فاستبقوا الخیرات أین ما تکونوا بکم الله جمیعاً إنّ الله علی کل شیء قدیر»:
«هر طایفه ای قبیله ای دارد که خداوند آنرا تعیین کرده است (بنابراین زیاد در باره ی قبیله گفتگو نکنید و به جای آن) در نیکی ها و اعمال خیربر یکدیگر سبقت جویید و هر جا باشید خداوند شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد در روز رستاخیز) حاضر می کند زیرا او بر هر کاری توانا است ».(سوره بقره،آیه 148 )
صاحب تفسیر مجمع البیان می نویسد که : «این جمله از آیه ی شریفه در مورد یاران امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)تأویل و ترسیم شده است و منظور این است که خداوند یاران آن بزرگ ، اصلاحگر عصرها و نسلها را به هنگام ظهور او ، در هر نقطه ای از کره ی زمین که باشند،در کنار او گرد خواهد آورد».*
«جابر بن جعفی» از امام باقر (علیه السلام ) نقل می کند که حضرت در مورد این آیه فرمود:«سیصد و سیزده نفر یاران آن حضرت را برگرد او می آورد و بدون قرار قبلی خداوند آنان را گرد آورد همچون پاره های ابر پاییزی که به هم می پیوندند».**
ایستادگی و مقاومت حضرت مهدی در مقابل مرتدین:
«ای کسانیکه ایمان آوردید هر کس از شما از آئین خود بازگردد به خدا زیانی نمی رساند،خداوند در آینده جمعیتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند، و در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومندند،آنها در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند، این فضل خداست که به هرکس بخواهد(و شایسته ببیند ) می دهد و (فضل) خدا وسیع و خداوند داناست».(سوره مائده،آیه 54)
گفته شده است که این آیه شریفه در واقع یک پیشگویی غیبی است که از آن خبر می دهد و می فرماید:«خدای سبحان در مقابل دو جهرگی این مردم است ایمان و صدمه هایی که دین ، از ناحیه ی آنان خورده و در ازای اینکه اینان محبت غیر خدا را بر محبت خدا ترجیح داده اند و عزت را از ناحیه ی غیر خدا، طلب کرده اند و در مقابل اینکه در امر جهاد در راه خدا، سهل انگاری نموده و از ملامت ها ترسیدند به زودی قومی را خواهد آورد که آنها را دوست می دارد و آن قوم نیز او را دوست می دارند. مردمی که در برابر مؤمنین خاضع و در مقابل کفار،شدید و حکمت ناپذیرند،مردمی که در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامت گری پروا، نمی نمایند».***
پی نوشت:
*ابوعلی،طبرسی،تفسیر مجمع البیان،ج1و2،صص537-535
**شیخ جلیل محمد بن ابراهیم،نعمانی،غیبت،ص330
***محمد حسین،طباطبایی،تفسیرالمیزان،ج4،ص418