ازدواج دو نور
ازدواج:
عمر و ابوبکر خواستار ازدواج با فاطمه بودند، اما محمد پیشنهاد ازدواج آنها را نپذیرفت و میگفت که «امر او با خدا است». علی به سبب فقرش جرأت پاپیش گذاشتن نداشت و این محمد بود که کار را بر علی آسان نمود. محمد به او گفت که علی صاحب زرهی است که اگر آن را بفروشد میتواند پول کافی برای مهر فاطمه تهیه نماید. علی با فروش زره و وسایلی دیگر و شتر یا میش حدود ۴۸۰ درهم فراهم نمود که مبلغ خیلی معمولی بود. به توصیه محمد یک سوم تا دو سوم مبلغ خرج عطریات شد و بقیه صرف خرید ضروریات منزل گردید. آنگاه محمد فاطمه را از قولی که به علی داده بود آگاه نمود. بگفته ابن سعد، فاطمه چیزی نگفت و محمد این را نشانه رضا دانست. به روایتی از شیخ مفید و شیخ طوسی در ۱ ذیحجه سال دوم هجرت رسول خدا فاطمه را به علی تزویج کرد و به روایت دیگر ۶ ذیحجه بودهاست.
علی مسکنی نه چندان دور از محمد برای فاطمه ساخت. اما فاطمه خانه ای نزدیکتر به پدر از علی خواست و به همین سبب یکی از اهالی مدین بنام حارثه ابن النعمان خانه خود را به زوج جوان بخشید.
زندگی زناشویی با علی:
نویسندگانی مانند البلاذری در کتاب الانساب، ترمذی، بخاری در صحیح بخاری و یا احمد بن حنبل در کتاب مسند نقل میکنند که زندگی فاطمه با علی همراه با اختلافات و کشمکشهایی بین این زوج بود و رفتار علی با فاطمه همراه با «شدة» و «غلاظ» بودهاست. در این موارد فاطمه برای شکایت پیش محمد می رفت و در چندین مورد محمد مجبور به دخالت شد. به گفته ورنا كلم (منقول از طبقات ابن سعد)، فاطمه یك بار از درشتی كلام علی (شده) به پدرش برای میانجی گری رجوع كرد كه در نتیجه آن علی سوگند یاد كرد دیگر كاری خلاف میل فاطمه انجام ندهد. جدی ترین اختلاف علی و فاطمه زمانی بود که بنوهشام ابن المغربه از قبیله قریش به علی پیشنهاد کرد تا با یکی از دخترانش ازدواج نماید. علی پیشنهاد را رد نکرد ولی هنگامی که خبر به محمد رسید محمد به دفاع از فاطمه پرداخت و گفت «فاطمه پاره تن من است» و «هرکس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است». به نظر می رسد که همزمان علی از جُوَیر، دختر ابوجهل، خواستگاری کردهبود. در این هنگام محمد در بالای منبر اعلام کرد که او تنها در صورت طلاق دادن فاطمه میتواند با دختر ابوجهل ازدواج کند. همچنین یکی از تعابیر لقب ابوتراب (از القاب علی) این است که روزی پس از مجادله با فاطمه، علی بجای پاسخ به خشم فاطمه خاک بر سر خویش پاشانده است. پیامبر با دیدن این صحنه علی را ابوتراب نامید. در علل الشرائع شیخ صدوق، (قرن چهارم هجری) به دو سوتفاهم که سبب قهر فاطمه و شکایت بردن فاطمه به نزد محمد شد، اشاره میکند. از جمله موضوع خواستگاری که باعث یکی از این دو سوتفاهمها بود را از قول جعفر صادق دروغ یک «شقی» ذکر می كند. به گفته جعفر شهیدی اگرچه موضوع میانجیگری محمد میان علی و فاطمه، در نوشتههای تاریخنویسان امروزی و در منابع اولیه (هم در منابع سنی، هم در منابع شیعه) آمدهاست، علمای شیعه همچون مجلسی و صدوق احتمال صحت این روایات را پائین دانستهاند. از دید آنان منش علی و فاطمه با یکدیگر چنان نبوده که میانشان چنان رنجشی رخ دهد که نیاز به میانجی افتد. به نوشته جعفر شهیدی، نسبت اختلاف میان علی و فاطمه بدان حد که کار به داوری محمد میان آنان بینجامد با اعتقاد شیعیان مبنی بر عصمت علی و فاطمه مغایرت دارد. جعفر شهیدی سندیت ماجرای خواستگاری را نیز «ضعیف» و «بدون پایه استوار» میداند، چرا که اصل روایت آمده در منابع اولیه همچون صحیح بخاری، متعلق به مِسوَر بن مَخرَمه است. راوی در آن زمان کودک بوده و الفاظی را به کار میبرد که اشاراتی نامنطبق با دانستهها دارد. (مثلاً زنده بودن ابوجهل در زمان ماجرا)؛ همچنین از دید شهیدی چنین روایتی که شِکوِهٔ محمد را از علی را با سخنرانی در میان عموم نشان دهد باید در منابع شایعتر از این باشد.
فقر و تنگدستی در سالهای اول ازدواج :
دلیلی وجود ندارد که احادیث در مورد فقر فاطمه و علی را رد کرد. اما این فقط مربوط به سالهای اول ازدواج آنها بود. یعنی دورهای که بسیاری از اعضای جامعه مسلمانان به مانند علی و فاطمه فقیر بودند. تنها پس از فتح خیبر بود که دوران فقر این زوج تمام شد. زیرا آنها توانستند بعنوان یکی از مسلمانان نمونه، سهمی از محصولات این واحه ثروتمند دریافت نمایند.
تسبیحات فاطمه:
در سالهای اول ازدواج علی پول کمی کسب میکرد. او از چاه آب میکشید و مزارع دیگران را آبیاری میکرد. فاطمه نیز خود خدمتکاری نداشت و خود غلات را با دست آسیاب میکرد و بر اثر کار دستانش تاول زده بود. روزی علی خبر دار میشود که پیامبر چند برده دریافت کردهاست. علی فاطمه را میفرستد تا یکی از این بردهها را از پدرش دریافت نماید. فاطمه پیش پدر میرود اما در خود این را نمیبیند که چنین درخواستی نماید. سرانجام علی خود به همراه فاطمه راهی منزل پیامبر میشود، اما در خواست او از طرف پیامبر رد میشود. پیامبر به آنها گفت که «او نمیتواند اجازه دهد که اصحاب صفه از گرسنگی رنج بکشند» و «من باید بردهها را بفروشم و پول آنها را صرف کمک به آنها کنم». پیامبر در عوض تسبیحی که به تسبیح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان میآموزد. گویند علی هیچگاه پیش از خواب، گفتن این تسبیح را ترک نمیکرد. جعفر صادق امام ششم شیعیان درباره تسبیح فاطمه زهرا فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتی، سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار سبحان الله بگو و آیة الکرسی و دو سوره معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان . منابع: **زندگانی حضرت زهرا نوشته سید جعفر شهیدی ،ص ۱۹ **علامه مجلسی، جلاء العیون (تاریخ چهارده معصوم علیهم لسلام)، تحقیق سید علی امامیان، انتشارت سرور، ۱۳۸۳، شابک: ۳-۳-۹۱۴۶۷-۹۶۴ **ابوصادق سلیم بن قیس هلالی، اسرار آل محمد علیهم السلام ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، اولین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اول هجری، ترجمه اسمائیل انصاری زنجانی، قم: دلیل ما، ۱۳۸۱، شابک: ۳-۴۹-۷۵۲۸-۹۶۴ **عدنان درخشان، عبور از تاریکی: پژوهشی در غصب اموال صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها سلام در سال یازدهم هجری، تهران:مرکز فرهنگی و انتشاراتی منیر، ۱۳۸۵، شابک: ۳-۷۵-۷۹۶۵-۹۶۴