منتظر عدالت گستر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ازدواج دو نور

07 آبان 1390 توسط بارانی

ازدواج:

عمر و ابوبکر خواستار ازدواج با فاطمه بودند، اما محمد پیشنهاد ازدواج آنها را نپذیرفت و می‌گفت که «امر او با خدا است». علی به سبب فقرش جرأت پاپیش‌ گذاشتن نداشت و این محمد بود که کار را بر علی آسان نمود. محمد به او گفت که علی صاحب زرهی است که اگر آن را بفروشد می‌تواند پول کافی برای مهر فاطمه تهیه نماید. علی با فروش زره و وسایلی دیگر و شتر یا میش حدود ۴۸۰ درهم فراهم نمود که مبلغ خیلی معمولی بود. به توصیه محمد یک سوم تا دو سوم مبلغ خرج عطریات شد و بقیه صرف خرید ضروریات منزل گردید. آنگاه محمد فاطمه را از قولی که به علی داده بود آگاه نمود. بگفته ابن سعد، فاطمه چیزی نگفت و محمد این را نشانه رضا دانست. به روایتی از شیخ مفید و شیخ طوسی در ۱ ذیحجه سال دوم هجرت رسول خدا فاطمه را به علی تزویج کرد و به روایت دیگر ۶ ذیحجه بوده‌است.

علی مسکنی نه چندان دور از محمد برای فاطمه ساخت. اما فاطمه خانه ای نزدیکتر به پدر از علی خواست و به همین سبب یکی از اهالی مدین بنام حارثه ابن النعمان خانه خود را به زوج جوان بخشید.

زندگی زناشویی با علی:

نویسندگانی مانند البلاذری در کتاب الانساب، ترمذی، بخاری در صحیح بخاری و یا احمد بن حنبل در کتاب مسند نقل می‌کنند که زندگی فاطمه با علی همراه با اختلافات و کشمکش‌هایی بین این زوج بود و رفتار علی با فاطمه همراه با «شدة» و «غلاظ» بوده‌است. در این موارد فاطمه برای شکایت پیش محمد می رفت و در چندین مورد محمد مجبور به دخالت شد. به گفته ورنا كلم (منقول از طبقات ابن سعد)، فاطمه یك بار از درشتی كلام علی (شده) به پدرش برای میانجی گری رجوع كرد كه در نتیجه آن علی سوگند یاد كرد دیگر كاری خلاف میل فاطمه انجام ندهد. جدی ترین اختلاف علی و فاطمه زمانی بود که بنوهشام ابن المغربه از قبیله قریش به علی پیشنهاد کرد تا با یکی از دخترانش ازدواج نماید. علی پیشنهاد را رد نکرد ولی هنگامی که خبر به محمد رسید محمد به دفاع از فاطمه پرداخت و گفت «فاطمه پاره تن من است» و «هرکس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است». به نظر می رسد که همزمان علی از جُوَیر، دختر ابوجهل، خواستگاری کرده‌بود. در این هنگام محمد در بالای منبر اعلام کرد که او تنها در صورت طلاق دادن فاطمه می‌تواند با دختر ابوجهل ازدواج کند. همچنین یکی از تعابیر لقب ابوتراب (از القاب علی) این است که روزی پس از مجادله با فاطمه، علی بجای پاسخ به خشم فاطمه خاک بر سر خویش پاشانده است. پیامبر با دیدن این صحنه علی را ابوتراب نامید. در علل الشرائع شیخ صدوق، (قرن چهارم هجری) به دو سوتفاهم که سبب قهر فاطمه و شکایت بردن فاطمه به نزد محمد شد، اشاره می‌کند. از جمله موضوع خواستگاری که باعث یکی از این دو سوتفاهم‌ها بود را از قول جعفر صادق دروغ یک «شقی» ذکر می كند. به گفته جعفر شهیدی اگرچه موضوع میانجی‌گری محمد میان علی و فاطمه، در نوشته‌های تاریخ‏‎نویسان امروزی و در منابع اولیه (هم در منابع سنی، هم در منابع شیعه) آمده‌است، علمای شیعه همچون مجلسی و صدوق احتمال صحت این روایات را پائین دانسته‌اند. از دید آنان منش علی و فاطمه با یکدیگر چنان نبوده که میانشان چنان رنجشی رخ دهد که نیاز به میانجی افتد. به نوشته جعفر شهیدی، نسبت اختلاف میان علی و فاطمه بدان حد که کار به داوری محمد میان آنان بینجامد با اعتقاد شیعیان مبنی بر عصمت علی و فاطمه مغایرت دارد. جعفر شهیدی سندیت ماجرای خواستگاری را نیز «ضعیف» و «بدون پایه استوار» می‏‎داند، چرا که اصل روایت آمده در منابع اولیه همچون صحیح بخاری، متعلق به مِسوَر بن مَخرَمه است. راوی در آن زمان کودک بوده و الفاظی را به کار می‎‏برد که اشاراتی نامنطبق با دانسته‌ها دارد. (مثلاً زنده بودن ابوجهل در زمان ماجرا)؛ همچنین از دید شهیدی چنین روایتی که شِکوِهٔ محمد را از علی را با سخنرانی در میان عموم نشان دهد باید در منابع شایع‏‎تر از این باشد.

فقر و تنگدستی در سالهای اول ازدواج :

دلیلی وجود ندارد که احادیث در مورد فقر فاطمه و علی را رد کرد. اما این فقط مربوط به سالهای اول ازدواج آنها بود. یعنی دوره‌ای که بسیاری از اعضای جامعه مسلمانان به مانند علی و فاطمه فقیر بودند. تنها پس از فتح خیبر بود که دوران فقر این زوج تمام شد. زیرا آنها توانستند بعنوان یکی از مسلمانان نمونه، سهمی از محصولات این واحه ثروتمند دریافت نمایند.

تسبیحات فاطمه:


در سالهای اول ازدواج علی پول کمی کسب می‌کرد. او از چاه آب می‌کشید و مزارع دیگران را آبیاری می‌کرد. فاطمه نیز خود خدمتکاری نداشت و خود غلات را با دست آسیاب می‌کرد و بر اثر کار دستانش تاول زده بود. روزی علی خبر دار می‌شود که پیامبر چند برده دریافت کرده‌است. علی فاطمه را می‌فرستد تا یکی از این برده‌ها را از پدرش دریافت نماید. فاطمه پیش پدر می‌رود اما در خود این را نمی‌بیند که چنین درخواستی نماید. سرانجام علی خود به همراه فاطمه راهی منزل پیامبر می‌شود، اما در خواست او از طرف پیامبر رد می‌شود. پیامبر به آنها گفت که «او نمی‌تواند اجازه دهد که اصحاب صفه از گرسنگی رنج بکشند» و «من باید برده‌ها را بفروشم و پول آنها را صرف کمک به آنها کنم». پیامبر در عوض تسبیحی که به تسبیح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان می‌آموزد. گویند علی هیچگاه پیش از خواب، گفتن این تسبیح را ترک نمی‌کرد.  جعفر صادق امام ششم شیعیان درباره تسبیح فاطمه زهرا فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتی، سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار سبحان الله بگو و آیة الکرسی و دو سوره معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان .

 

منابع:

 

**زندگانی حضرت زهرا نوشته سید جعفر شهیدی ،ص ۱۹

**علامه مجلسی، جلاء العیون (تاریخ چهارده معصوم علیهم لسلام)، تحقیق سید علی امامیان، انتشارت سرور، ۱۳۸۳، شابک: ۳-۳-۹۱۴۶۷-۹۶۴

**ابوصادق سلیم بن قیس هلالی، اسرار آل محمد علیهم السلام ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، اولین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اول هجری، ترجمه اسمائیل انصاری زنجانی، قم: دلیل ما، ۱۳۸۱، شابک: ۳-۴۹-۷۵۲۸-۹۶۴

**عدنان درخشان، عبور از تاریکی: پژوهشی در غصب اموال صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها سلام در سال یازدهم هجری، تهران:مرکز فرهنگی و انتشاراتی منیر، ۱۳۸۵، شابک: ۳-۷۵-۷۹۶۵-۹۶۴

 

 نظر دهید »

حقیقت عشق

04 آبان 1390 توسط بارانی

   

عشق حقیقی چیست؟

کلمه عشق از «عشقه » گرفته شده است . عشقه گیاهی است که در فارسی، پیچک نامیده می شود . عشقه کنار ریشه درخت رشد می کند و به دور تنه درخت می پیچد; به طوری که تنه درخت را کاملا می پوشاند . عشقه، روز به روز رشد می کند و در مقابل، درخت کم کم برگ هایش زرد و شاخه هایش پژمرده می شود و در نهایت، خشک می گردد . عشق حقیقی نیز با جسم انسان چنان می کند که عشقه با درخت . وقتی انسانی به عشق مبتلا شد، پیچک عشق در وجود او رشد می کند . هر چه عشق افزایش می یابد، از تناوری درخت جسم کاسته می شود و در عوض، بر شکوفایی و طراوت روح انسانی افزوده می شود .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست          تا کرد مرا تهی و پر ساخت ز دوست

اجزای وجود من همه دوست گرفت                  نامیست ز من بر من و باقی همه اوست (1)

 

عشق حیوانی شهوت است; نه عشق، به تعبیر نظامی:

عشق آئینه بلند نور است

                  شهوت ز حساب عشق دور است .

گاهی انسان نسبت به انسانی دیگر یا مالی  یا چیز دیگری محبت بسیار پیدا می کند  و چهره اش زرد          می گردد و به اصطلاح، عاشق او می شود . چنین حالتی شهود (عشق مجازی) است; نه عشق حقیقی . نظامی          می گوید: لیلی مریض شد و در دوران بیماری که طراوت  خود را از دست داد، مادرش برای شنیدن وصیت های پایانی او، بر بالینش حاضر شد . لیلی به مادرش گفت: پیام مرا به مجنون برسان و بگو اگر خواستی عاشق شوی، عاشق مثل من مباش که با یک تب تمام طراوت خود را از دست می دهد . عاشق کسی و چیزی باش که نه مریض شود و نه از بین برود، که او خداست . اگر کسی خدا را شناخت و عاشق او شد، به د یگری عشق            نمی ورزد . در ادبیات عرفانی، معشوق حقیقی را «دل آرام » گویند; یعنی موجودی که وقتی دل به او رسید، بیارمد و آرام بگیرد . اگر انسان به کسی علاقه پیدا کرد و بعد از وصول به او، آرامش نیافت معلوم می شود عشقش به او حقیقی نبوده است و این همان معنای قرآنی آیه شریفه «الا بذکر الله تطمئن القلوب » است، که در ادبیات عرفانی وارد گردیده است . اگر ما شخصی یا چیزی را پیدا کردیم که بعد از وصول به او، نیارمیدیم و ندای «هل من مزید» سر دادیم، معلوم می شود آنچه دنبالش بوده ایم، رهزن است; نه معشوق حقیقی . معشوق حقیقی، ذات اقدس اله است، که انسان با لقای او به آرامش کامل می رسد .

پی نوشت:

1) الانسان الکامل، تصنیف عزیزالدین نسفی، تصحیح و مقدمه ماریژان موله، ص 115- 112 .

 دوستت دارم خدای مهربونم…

 

 نظر دهید »

حکایت

30 مهر 1390 توسط بارانی


مردان حق:


بزرگی می گفت: عمری در طلب آن بودم تا مگر از مردان حق کسی یابم. شبی از شب ها به ورد و ذکر خویش مشغول بودم. ابلیس بیامد تا مرا وسوسه کند. عصا برگرفتم و رو بدو نهادم. مرا گفت: ای مدعی! عصا بینداز که من از تو نترسم. گفتم: پس از که ترسی؟ گفت: از مردان. گفتم: من از زمره مردان نی ام؟ گفت: نه. گفتم: پس ایشان کیانند؟ گفت: آنانند که در این ساعت، در مسجد، در بوستانِ خاطر خویش در جولانند.برخاستم و از زاویه بیرون رفتم و به شتاب رفتم. چون به مسجد رسیدم، از شکاف در نگریستم. چهل کس از عُبّاد و اوتادِ (پارسایان) روزگار دیدم سر به گریبانِ فکرت فرو برده و بر زِبَر (روی) هر یکی، قندیلی از نور آویخته، چون چشمِ من بر ایشان افتاد، یکی از ایشان سر برآورد و گفت: یا فلان! بازگرد که به دلالت ابلیس آمده ای و آن که به دلالت شیطان آید، به صحبت مردان، راه نیابد. چرا که خدای عزَّ و جلّ گفت: دلیل هدایتِ راه طالبان صراط مستقیم منم. اگر دلیلِ عنایتِ من نبودی، هرگز، طالب، به من راه نبردی. آن را که دلیل، شیطان باشد، به صحبت مردان، راه نیابد و آن را که دلیل، رحمان، بود، از حضرتِ قبول، محروم کی ماند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 57
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

منتظر عدالت گستر

بشنو از نی چون حکایت می کند/ از جدائی ها شکایت می کند / کز نیستان تا مرا ببریده اند/ از نفیرم مرد و زن نالیده اند / سینه خواهم شرحه شرحه از فراق/ تا بگویم شرح درد اشتیاق/ هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش / من به هر جمعیتی نالان شدم / جفت بدحالان و خوش حالان شدم / هر کسی از ظن خود شد یار من / دردرون من نجست اسرار من / سر من از ناله من دور نیست / لیک چشم و گوش را آن نور نیست/ با لب دمساز خود گر جفتمی / همچو نی من گفتنی ها گفتمی / بشنوید ای دوستان این داستان / خود، حقیقت نقد حال ماست آن...

موضوعات

  • همه
  • حرف دل
  • دانستنی ها
  • زمین شناسی
  • مناجات
  • خبر
  • آشپزی
  • پزشکی
  • حکمت های نهج البلاغه
  • مذهبی
  • حکایت
  • حدیث
  • یادگاران
  • حرف دل
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • سخنان امام
  • تقویم تاریخ
  • درکوچه های ظهور
  • اخلاقی - تربیتی
  • یاد استاد
  • معرفی زنان نمونه
  • بر بال نماز
  • معراج خاکیان
  • نردبان آسمان
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خبرنامه

اوقات شرعي

منتظر عدالت گستر

قالب وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً آمین یا رب العالمین

*******<-BlogTitle->*******
<-BlogDescription-> صفحه نخست ایمیل مدیر
<-BlogTitle->
<-PostTitle->

<-PostContent->
ادامه مطلب
نوشته شده توسط <-PostAuthor-> در <-PostDate->
لینک مطلب


  • منوی سایت
  • صفحه نخست
  • پست الکترونیکی
  • آرشیو
  • اضافه به علاقه مندی ها
  • این سایت را صفحه اصلی خود کنید
  • درباره وبلاگ
  • <-BlogAbout->
  • لینکستان
  • قینرجه و انتظــــــار

    قینرجه آنایوردوم
  • لینکدونی
  • <-LinkTitle->
    آرشیو پیوندهای روزانه
  • پیوندها
  • <-LinkTitle->
  • نوشته پیشین
  • <-ArchiveTitle->
  • آرشیو موضوعی
  • <-CategoryName->
  • نویسنده
  • <-AuthorName->
  • لوگوی سایت

  • ">" dir="ltr" size="20">

  • جستجو
  • :جستجو در گوگل
    :جستجو در همین صفحه

  • آمارسایت
  • »افراد آنلاین:
    »تعداد بازدیدها:
    »کاربر: Admin
    »مرورگر: Netscape
    »ورژن: (K
    »وضوح نمایش: 1280 در 720پیکسل
    »جاوا: غیر فعال

  • کدهای شما

  • <-BlogCustomHtml->
  • Design By shrshr
  • طراحی قالب با


    POWERED BY
    BLOGFA.COM

    کپی برداری از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز میباشد .

    All Rights Reserved 2005-2006 © by <-BlogId->.blogfa.com

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس