شهيد فهيمه سياري در خرداد سال 1339 در تهران به دنيا آمد. دوره ابتدايي و راهنمايي را در تهران سپري کرد و سپس به همراه خانواده به زنجان رفت. از آنجا که در زنجان براي دختران، رشته رياضي فيزيک وجود نداشت، به ناچار به همراه چند نفر ديگر در دبيرستان پسرانه اميرکبير، ادامه تحصيل داد. در سال 57 از دبيرستان آذر در رشته رياضي فيزيک فارغ التحصيل شد.
زنجان در سال هاي 56 و 57 در تب و تاب انقلاب مي سوخت و خشم و نفرت از ستم و تباهي از هر سو زبانه مي کشيد. مسجد ولي عصر(عج) زنجان، پايگاه انقلاب بود و فهيمه با حضور سبزش در آنجا، دل به زمزمه بيداري و آگاهي سپرد و او در اين زمان توسط بزرگاني چون آيت الله مشکيني و آقاي رضواني که براي تبليغ به زنجان آمده بودند، از وجود حوزه علميه خواهران در قم آگاه شد و تصميم گرفت براي ادامه تحصيل به آنجا برود.
فهيمه در سال 57 عازم قم شد و وارد مکتب توحيد، حوزه عليمه شهيد قدوسي بهره گرفت. او دو سال در مکتب توحيد از خرمن معارف ديني خوشه برچيد، اما دل و جانش بي قرار پرواز به سوي قله هاي بلند شهادت بود. پس از يپروزي انقلاب، گروهک هاي معاند، غرب کشور، به ويژه کردستان را به آشوب کشيدند و آنجا را عرصه تاخت و تاز خود قرار دادند. خطر نفوذ مکاتب و فرهنگ هاي الحادي در ميان نوجوانان، دلسوزان دين و فرهنگ را در بر آن داشت تا هر چه زودتر به آن ديار سفر کنند و با آموزش هاي صحيح ديني، نسل نوجوان و جوان را از خطر جهالت برهانند، از همين رو فهيمه نيز در 6 آذر سال 1359 کوله بار سفرش را بست و به همراه يکي از يارانش، راهي شهر بانه شد تا بلکه بتواند در راستاي آگاهي بخشي به فرزندان مظلوم آن سرزمين، گام هايي را بردارد.
فهيمه از طريق باختران، عازم سنندج شد و در تاريخ 12 آذر، آنجا را به قصد سقز و بانه ترک کرد. راه ها بسيار ناامن و پرخطر بودند و اهريمنان در شيار کوه ها و دره ها به شکار مردان و زنان ظلم ستيز نشسته بودند. ماشين حامل فهيمه و سه بانوي ديگر، در حالي که يک ستون نظامي، ماشين آنها را به مقصد سقز همراهي مي کرد، در ساعت 4/5 بعد از ظهر و در منطقه ديواندره، مورد حمله قرار گرفت و فهيمه که تيري از چشم راسش عبور کرده و به مغزيش رسيده بود، شهيد شد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 27